حوری 1
سلام حوری خداوند
سلام حوری ای که جاهلان تو را به امیال شخصی خود میپندارند، تو را تصور غلط میکنند و به بد برداشت میکنند، سلام
میخوام راحت با تو حرف بزنم
من انسانی هستم که روی زمین خداوند قدم برداشتم، زندگی کردم و امتحان پس دادم، خواسته یا ناخواسته زجر کشیدم، اذیت شدم و دیر فهمیدم که همه ی این زجرها برای من بوده، برای بزرگ شدنم، من میدانم که کنار تو جسمی نخواهم داشت، میدانم که تو تنها روح مرا دوست خواهی داشت، میدانم که تمام زجر ها و سختی ها برای زیباتر شدن روح من است، حوری زیبای خدا، من ایمان دارم که تو وجود داری و ایمان دارم که تو روحی زیبا هستی که در کنار هر کس که باشی او را به وجد خواهی آورد، حوری زیبای خدا، اگر تو سهم من در آن دنیا بودی مرا گوش بده که من درد بسیار دارم، مرا لمس کن که زخم بسیار دارم
من در قلبم دردها دارم، میخواهم تو تسکین روح خسته ی من باشی، میخواهم دیگر آدمهای دنیا دوست پول پرست را نبینم، میخواهم دیگر انسان های هوسباز شهوتران را نبینم، تو مرا نجاتم ده
اینجا هر کس سلامت میکند غرضی دارد، هر کس حالت را میپرسد غرضی دارد، تا اگر حالت خوب بود آنرا بد کند، اینجا هیچ کس رنگ و بوی خدا را نمیدهد
میدونی من منتظرم بیام پیش تو ولی یکم اینجا کار دارم، باید خودمو بسازم، باید لایق تو باشم، باید زیبا بشم، من میدونم که تو با همه ی اونا که اینجا دیدم و میبینم فرق داری، تو هیچ وقت کسی رو اذیت نمیکنی تو هیچ وقت کسی رو ناراحت نمیکنی
میخوام وقتی میام پیشت روحمو بغل کنی، میخوام روحمو درک کنی و زخمامو خوب کنی
کمی روی زمین کار دارم، میخوام بزرگتر و زیباتر بشم، میخوام لایق داشتن تو بشم
از این به بعد روی زمین که دلم گرفت میخوام برای تو بنویسم، میخوام از تو برای خودم زمزمه کنم
اینجا کسی مثل تو نیست، اینجا کسی شبیه تو هم نیست، این آدما فقط دنیا رو میبینند، فقط خونه و ماشینو میبینن، فقط خودشونو میبینن، من نمیخوام مث اینا باشم، میخوام مثل تو باشم...
بازم برات مینویسم حوری قشنگ خدا
خدایا بی نهایت شکرت
- ۰۴/۰۳/۲۲
- تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۱۳
یه شبِ مهتاب؛ ماه میاد توو خواب… منو می بره؛ کوچه به کوچه●♪♫
باغِ انگوری؛ باغِ آلوچه… دره به دره؛ صحرا به صحرا…●♪♫
اون جا که شبا؛ پشتِ بیشه ها… یه پری میاد؛ ترسون وُ لرزون●♪♫
پاشوُ میذاره؛ توو آبِ چشمه… شونه میکنه؛ مویِ پریشون●♪♫
یه شبِ مهتاب؛ ماه میاد توو خواب… منو می بره؛ تهِ اون درّه…●♪♫
اون جا که شبا؛ یکّه وُ تنها… تک درختِ بید؛ شاد وُ پُر امید●♪♫
می کنه به ناز؛ دستشوُ دراز… که یه ستاره؛ بچکه مثِ یه چیکه بارون●♪♫
به جای میوه اش؛ نوکِ یه شاخه اش، بشه آویزون