دل ام

من و خدا و آرزوهایم

دل ام

من و خدا و آرزوهایم

دل ام

بهشتی خواهم ساخت، با ترکیبی از:
خودم
خدای خودم
و آرزوهایم

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان
پیوندها

رفتن

پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۹:۲۵ ق.ظ

میدونی دیشب داشتم فکر میکردم شاید من وقت رفتنم شده، شاید دیگه مال اینجا نیستم، شاید تنهایی خدا برای من یعنی رفتن از دنیا، شاید خوشی و حال پر از آرامشم قراره جای دیگه ای باشه، جایی که بهتر از این دنیاست

دیشب تو راه فکر میکردم آره، قشنگه اگه من برم، قشنگه کسی برای من نره، من که نه چشمی به ماشین دارم، نه خونه و نه هیچ کس و چیز دیگه، خب پس حق منه رفتن نه کس دیگه...

آدمای دنیا باید تو دنیا بمونن، آدمایی که دارن لذتشو از مال دنیا میبرن پس بهتره همینجا بمونن، من و امثال من باید بریم...

دلم میخواد گریه کنم، دلم میخواد پاشم نماز بخونم و وسطش زار زار گریه کنم، آره خدا! خیالت راحت شد که فهمیدم باید برم؟! من که گله ای ندارم و نداشتم خب زودتر میگفتی بهم...

خدایا عین بچه هایی که میخوان برن مسافرت شدم، هم میخوام با بچه های کوچه مون بازی کنم و هم میخوام برم مسافرت، میخوام واسه آرامشش برم مسافرت، تقریبا همه ی وسایلم آماده ست

چقدر این روزا سست شدم، هنوز هیچی نشده صورتم خیس میشه

داشتم فکر میکردم که یه وصیت نامه بنویسم

اینکه اطرافیانم بدونن که من حالم اون دنیا بهتره و اذیتی برای رفتن نشدم خیلی مهمه، اینکه بگم گریه نکنید من حالم خیلی بهتر از شماست خیلی برام مهمه

شاید یه روز یه وصیت و نصیحت نامه ی طولانی نوشتم، خیلی واجبه، احساس میکنم روزای آخرمه

احساس میکنم دیگه نه آدما رو میشناسم و نه آرزوهاشونو و نه درکی از خوشحالیشون بابت وسایلشون، بابت ماشین و خونه و موتورشون...

خیلی دور شدم از همه چی و همه کس، کاش میشد یه مدت همه چی رو ول کنم و برم دل کویر، برم جایی که خودم باشم و خدای خودم

کویرم خوبه، ولی اگه بشه رفت فضا خیلی جذابتره، یه سفر بدون برگشت به فضا، و بعدش هم مرگ...

خدایا اصلا هیچی رو نمیفهمم حتی حال خودمو

همین فرمونو تقدیمت میکنم که تو منو هدایت کنی، که قدرت انتخاب و اختیارمو بگیری و منو بچرخون هر جا که به نفعمه...

خدایا بدجور عاشقم کردی

خدایا شکرت

  • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۱

نظرات (۴)

درست میشه .....

 

صبر داشته باشید،  به خیر و خوبی می گذره ان شاالله 

جوابتون:
من واقعا از شما ممنونم
شما انسان دلسوز و پاکی هستین
امیدوارم به هر چی میخواین برسین

شدم، هم میخوام با بچه های کوچه مون بازی کنم و هم میخوام برم مسافرت، میخوام واسه آرامشش برم مسافرت، تقریبا همه ی وسایلم آماده ست

واقعا راز قضیه تو چیه؟ 

 

 

جوابتون:
نمیدونم آبجی مهربونم
خودمم نمیفهمم، واقعا بعضی وقتا یه چیزایی میاد به ذهنم که هم ذوق میکنم و هم میترسم
ذوق فهمیدن رازهای عجیب زندگیم و ترس از مسئولیتش
دیروز نزدیک خونه که شدم یه لحظه احساس کردم خیلی سنگین شدم، سنگینی جسم نبود سنگینی باری بود که احساسش میکردم، همین تشویقای شما همین وظیفه های من
خیلی میترسم...
  • ღ*•.¸ســـــــائِلُ الزَّهــــرا¸.•*´ღ
  • ای بابا

    این فکرهارو از مغزتون دور کنید لطفا

    مرگ و زندگی دست خداست ،اگه قرار بود ما زمان مرگمونوحس کنیم که دیگه مخفیش نمیکرد خدا، همون اول مدت عمر هرکس رو بهش میگفت.

    باورتون شاید نشه پنج سال پیش فکر میکردم که زمان رفتنم رسیده وبهم الهام شده.

    وهمین حرفایی که شمازدین و....

    ولی الان من زنده م ..شاید بازم همون حس سراغم بیاد ولی فقط یه حسه. واقعی نیست.

    باور کنید که این احوالاتتون فقط بخاطر تغییر فکرتون هست.مغرتون داره مقاومت میکنه. برای همین احساساتتون رو ریخته به هم.

    فقط یه مسافرت میتونه شمارو ازاین فضا دور کنه.

    جوابتون:
    وااااااااااااااااااای
    نگین دیگه
    نمیخوام دور بشم از این حالم
    خیلی دوست دارم حالمو
    واقعا لذت میبرم
    آره مرگ دست خداست، میدونم که عمرمم زیاده... خخخخخخ
    من تا وقتی یه سری خصلتای بدو از خودم دور نکردم قطعا نمیمیرم...
    ولی خدایی حالمو دوست دارم

    سلام این حس گاهی دست میده به آدم ولی این فقط یک حس هست نباید بهش تسلیم شد 

    وجود تو تو این دنیا یه حکمتی داره چرا میخوای زودتر از موعود که خدا برات در نظر گرفته بری؟ مگه خدارو قبول نداری؟ مگه نمیگی خدا بهترین رفیقه؟

    پس داداش من به خودت فرصت بده یکم از همه چیز فاصله بگیر و بنظر من یک سفر برو نیاز داری بهش و کمکت میکنه

    مطمئنم که درست میشه ، ناامیدی سمه 🤍

    جوابتون:
    نهههههههه
    چرا شماها همش حس منو اشتباه در نظر میگیرین
    من عاشق این حسم
    ناامید نیستم و بیشتر امیدوارم
    خیلی حالم خوبه و عاشق ترم

    هر چه میخواهد دلِ تنگت بگو! زود باش بگو دیگه! اَههههههه!

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">