یک راز

به وسعت قلب پهناورم

یک راز

به وسعت قلب پهناورم

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

سختی

دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۴۰۴، ۰۳:۱۳ ب.ظ

سلام

تو این مدت خیلی چیزا فهمیدم...

من میدونستم راهی که انتخاب کردم خیلی سخته، یعنی در واقع من انتخاب نکردم، با اتفاقاتی که افتاد راه دیگه ای نداشتم...

آره من ارزش کاری ندارم، چون انتخاب دیگه ای نداشتم تصمیم گرفتم آدم خوبی باشم، تصمیم گرفتم غرایزو کنار بذارم...

میدونستم که سخته اما نه تا این حد...

خیلی جاها کم آوردم که همیشه تو هر شرایطی یکی بود که پیاماش منو دلداری میداد، نذاشت کم بیارم حتی وقتی که خودم از خودم ناامید شده بودم

من کسی نیستم، اگه حرفام جوریه که خودمو بالا میگیرم خواهشا به جنبه ی بدش نگاه نکنید

من فقط یه موجود ناچیزم که تصمیم گرفتم آدم خوبی باشم...

همونطور که دیروز کار خوبی کردم و شاید 80 درصدش بخاطر پیامی بود که از انسانی بزرگ دریافت کردم..

کاری ندارم، فقط خواستم بگم شاید شاید از این به بعد نوشتنام بیشتر برای تشویق خودم باشه، دارم وارد مراحل سخت تری میشم و به کمک نیاز دارم، بزرگی رو کنار خودم دارم که از راه دور عین یه خواهر بزرگ داره حمایتم میکنه و من مدیونشم، اما شاید کم بیارم

من بعد شاید هر روز در تشویق خودم بنویسم، لطفا کمکم کنید

خدا پشت همتون باشه

خدایا بی نهایت شکرت

  • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۱

نظرات (۲)

تصویر یه رزمنده با موشک دوش پرتاب که داره خودشو و سلاحشو از،شیب خطرناک یه تپه بالامیکشه اومد جلوی چشمم

 

و این تصویر خیلی زیباست

جوابتون:
واااااااااای مرسی
چه لیاقتی...
خیلی انرژی گرفتم
ممنون

موفق باشی ⁦/⁠ᐠ⁠。⁠ꞈ⁠。⁠ᐟ⁠\⁩

تو می توانی

جوابتون:
مرسی
ممنونم
شمام موفق باشین

هر چه میخواهد دلِ تنگت بگو! زود باش بگو دیگه! اَههههههه!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">