جای خالی
سلام
چند وقته خیلی حال و هوام فرق داره، خیلی...
دیشب موقع نماز همه چی عادی بود، بازم با چشمان بسته شروع شد و به قنوت رسید، عادت دارم گاهی بعد از دعای قنوت با خدا با زبان خودم کمی صحبت میکنم، این بار هم حرفایی زدم که دلم میخواست، حرفایی که دل پر از بغضمو خالی تر میکرد، گفتم خدایا تو میتونی همه کار بکنی، خدایا از اون نشد تو جاشو با چیز بهتر پر کن، تو میتونی بهتر از اونم به آدم بدی، من بهترشو میخوام، خدایا دلمو با چیزی پر کن که راضی باشم، راضی تر از این مورد...
شاید کسی جز خودم که دیدم و حس کردم باور نکنه، بعد از دعای دست چند ثانیه بیشتر نگذشت که چشمام و گونه هام پر از اشک شد..
انگار میدونستم قراره با چیزی فراتر از این دنیا و آدماش پر بشم، انگار کار خدا رو حس کرده بودم، انگار دست پخت خدا رو خیلی دوست داشتم...
بعد از نماز انگار خدا رو بیشتر از قبل از خودم میدونستم، انگار تمام صدا و حرکات و اخلاقیاتمو بیشتر میدید، انگار کارشو شروع کرده بود...
من واقعا واقعا هیچ آدم خاصی نیستم و جالبیش هم همینه، همین که هیچی رو اینجوری میپذیره پس اون آدم خوبا رو چجوری قبول میکنه؟! خوشا به حال اونا...
گاهی فکر میکنم خدا بهم لطف داشته که قلبمو عاشق کرده و بعد میخواد که عشقو ول کنم، یا عشقمو به سمتی که میخواد هدایت کنه، آخه عاشق شدن و دل بریدن خیلی سخته و خدا کارای سختو خیلی دوست داره....
میگم خدا تو دنیا برای ما خودشو پنهان کرده، ما نمیتونیم با چشمایی که به ما داده اونو ببینیم، اما یه چشمی بهمون داده که هر لحظه و هر جا میتونیم ببینیمش و واقعا واقعا لذت ببریم...
کاش قبل اینکه به گناه عادت کنم این حالتو داشتم، کاش...
اما خب اینم یه آپشنه دیگه، ترک کنیم عادات بدو تا زیباتر بشیم...
خدایا تو زیر و بم من و عقل و دلمو میبینی و خوب میشناسی منو، میدونی که چی تو دلم میگذره، میدونی که ترکش چقدر منو اذیت میکنه و میدونی که وصلش میتونه برام یه بهشت بسازه، و خوب میدونی که من در مورد تو چی فکر میکنم، میخوای بگم؟! من فکر میکنم تو میتونی بهترین حالتی که به ذهنمم نمیرسه رو برام درست کنی و میدونم اگه تو این دنیا نکردی هم جایی رو داری که برام بهتر از این دنیا بهشت میسازی...
خدایا خیلی حرف دارم باهات
برام بساز...
خدایا بی نهایت شکرت
- ۰۴/۰۹/۲۴
- تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۹