امام حسین (علیه السلام)
امسال محرم برخلاف همه ی محرم هایی که توی این شش سالی که مشهدم نذری زیادی گرفتم، اونم نه به میل خودم که به میل همراه گرامی...
من اعتقاداتم کاملا متفاوته، همچنین آرزوهام
وقتی اسم آرزو رو آوردم یعنی واقعا خواسته ی قلبیم هست و از انجام دادنش نهایت شوق رو دارم!
زندگی بعد از فشارهایی که به آدما میاره یا اونا رو میشکنه یا اونا رو الماس میکنه، من نمیدونم الان چه شکلی ام اما میدونم که هدف و آرزوهام حداقل برای خودم ارزش والایی دارند و از این بابت از خودم راضی ام
حداقل راهم مشخصه و دیگه سردرگم نیستم...
خدا رو شکر غذای نذری زیاد گرفتیم و زیاد خوردیم، در واقع هفته ی گذشته به جز تاسوعا و عاشورا دیگه داخل خودنه غذای گرم درست نکردیم، حتی دیشب و احتمالا امشب...
من اگه با همین شرایط تنها بودم قطعا به غذای نذری به جز چند دونه برنج لب نمیزدم، چون این غذاها رو حق کسایی میدونم که ندارند، کسایی که با گرسنگی محض سر به بالین میذارند، چی میگم اصلا بالین ندارند...
من حق اونا رو نمیخورم، و یه آرزوی من چند سالی زندگی با عقاید خودمه...
پنج شنبه شب رفتم داخل هیئت، اونجا سینه زنی بود و آخر مراسم هم از درب خروجی غذا میدن دستمون، شب سومی بود که اونجا میرفتم، من سینه نمیزدم اونجا، هم شلوغه و هم خیلی گرمه و هم بماند...
اول هیئت نشسته بودم که یه حاج آقای شیخ اومد کنارم، من شخصا از شیخ جماعت دل خوشی ندارم و اعتقادی بهشون ندارم، ولی از این حاج آقا خوشم اومد... اینم بماند...
موقعی که یکم مداح قصد درآوردن اشک جماعت رو داشت من اشکام ریخت، اما نه برای حرفای مداح برای چیزی که از نظر خودم خیلی بالاتر از اینا بود...
برای مظلومیت حسین (ع)...
حتی بعضی از سینه زنا و اونایی که خودشونو حسینی میدونند به این فکر نکرده بودند که لشکر شمر با این همه قصاوت قلب نیزه رو از سمت بریده شده ی سر امام وارد سر کرده و به نیزه کشیده، و حتی موقع درآوردن قطعا با پا سرو جدا کردن و جلوی حضرت رقیه گذاشتن!
حتی این هم هیچ...
آیا امام حسین رفت تو دل دشمن که من و تو تنها 10 الی 12 روز به سر و سینه بزنیم و بعد به کارای اشتباه خودمون ادامه بدیم؟؟!!
آیا امام حسین نیزه و شمشیر خورد که تو با قمه به سر خودت بزنی؟!
میدونم رسم دنیا اینه که آدم خودش راهشو پیدا کنه ولی کاش میشد یه روز امام حسین به ایران میومد و این حرفا رو به همه میگفت...
جماعت جاهل! من خواستم که عدالت برپا کنم، من خواستم که گرسنه ها رو سیر کنم، من خواستم که اخلاق بر پا کنم! برای من سینه نزنید برای من قمه نزنید برای من انسان باشید...
اشک ریختم برای مظلومیت حسین (ع)، کسی که خودش و زن و بچه ی خودشو فدای عدالت و دین خدا کرد تا منو تو دنبال نذری نباشیم، من که دارم چرا باید نذری بخورم؟!
اگه تبرکه یه غذا بگیر با خانواده بخور
وای بر من که از بچگی به سر و سینه زدم و درک نکردم که حسین برای چه رفت، درک کردن مهمه، شاید خیلیا حرفای منو بهتر از من بلد باشند اما درک مهمه!
من عاشق مراسم حسینم، عاشق سینه زنی و تا آخر عمرم آرزو دارم همیشه این مراسم برگزار بشه اما ای سینه زن امام مظلوم آیا فکر کردی مظلومیت امامت برای تنهایی در کربلا بود؟!
مظلومیت امام حسین برای مظلوم ماندن بین آن همه ناعدالت خواهی بود! تنها عدالت بخواهی برای کسانی که برای پول جلوت لشکر بکشند!
اشک ریختم چون مظلومیت امامم را لحظه ای درک کردم! ای من به فدایت امام حسین!! این اشک ها رو از من کوچک قبول کن...
از این به بعد برای عزاداری بیایید عدالت برپا کنیم...
این چه مراسم گرفتنیه برای امام عدالت خواه خودمون که هیچ عدالتی برقرار نکردیم؟! حتی صف نذری هم بدون عدالت بود! شرم بر من...
پنج شنبه با خودم فکر میکردم که کاش میشد غذای نذری بگیرم و یه لقمه ازش بخورم و بقیه رو بدم دست نیازمند، بعد گفتم چه کاریه دیوانه! غذای دهن خورده رو میخوای به بنده ی خدا بدی؟! مگه اون چی از تو کم داره!؟ مگه کجای ارزش های تو بالاتر از اونه؟! و همونجا بود که گفتم خدایا ببخشید اصلا دهن نمیزنم، و میدونم که امام مهربون و مظلومم هم اینطوری راضی تره و من کل بدنم اینطوری متبرک میشه...
من به فدای مظلومیت امامم بشم و به فدای قوانین خاص خدای خوبم...
هعی.... محرم زیبایی بود برای من... پر بار پربار...
خدایا بی نهایت شکرت
- ۰۴/۰۴/۲۲
- تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۱۸
احساس می کنم هیچ جلسه ای نمی ری که سخنرانش دو کلام حرف به دل بشین بزنه
یا خوب گوش نمی کنی
خیلی تنهایی حتی توی جمع شلوغ هیات
چرا از هیات فقط نذری و سینه و اشک ترحم برداشت میشه
پس اون همه معرفت و عشق که تو این هیاتها تقسیم میشه چرا دست مردم نمی رسه
سخنرانی گوش نمی دین؟ یا نمی فهمینش یا دیر میرسین یا چی؟