وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ

به زودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی

وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ

به زودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

به وقت سرافکندگی

سه شنبه, ۲۱ آبان ۱۴۰۴، ۰۸:۵۴ ق.ظ

سلام

داستان عجیبی ست کاری که خدا با آدمها میکند! تا شاید بفهمند و تکرار نکنند، اما باز تکرار و تکرار!

 

چندین روز پیش صاحبکارم که حرفش حرفه و قولش یعنی عملش، یه ماشین از کسی گرفت که بهش آهن بده، درواقع نه سندی خورد و نه تعویض پلاکی شد، رفیقش بود، همونی که خونه ی الانشم که چند ساله میشینه رو از اون خریده، خلاصه من دیدم دوتا ماشینه گفتم اگه با شرایط من کنار اومد ازش بگیرم ماشینو، این ماشین که تویوتا کمری مدل 2008 بود و من دوست ندارم، ولی ماشین قبلی خودش تیگو 7 پرو بود و من اونو میخواستم، بعد اینکه گفتم گفت میخوای بردار، گفتم آره و یه سری شرایط شد که قرار شد 1 میلیارد و 700 رو نقد بدم و الباقی با شرایطی که قرار گذاشتیم تسویه بشه، ما هم نه قولنامه ای نوشتیم و نه کاری انجام شد، ماشینشم چند روزی نبود و هنوزم نیومده...

من و کسایی که میدونستند خوشحال بودیم، به جز اونایی که حسادت میکردند، من و همسر خیلی خوشحال بودیم و آرزومون انجام معامله بود، شبا به یادش میخوابیدیم و روزا دنبال امکانات ماشین بودیم... این ماشین در حد ما نبود، زندگی بعد معامله هم تا عید خیلی سخت میشد، ولی قبول کردیم چون عید حقوق بالا میرفت و یکم سبک میشد و قیمت ماشینم افزایش پیدا میکرد...

همه چی اوکی بود، یکم میفهمیدم که دارم از خودم دور میشم، واقعا نه از کارم چیزی میفهمیدم و نه حس و حال کاری رو داشتم، فقط حواسم شده بود همون تیکه آهنی که مدام میگفتم اگه تنها باشم میفروشمش... حقیقت اینه که اگه تنها بودم حتما تیگو رو هم میفروختم...

اما اینقدر چشم و دلمو پر کرده بود که حس میکنم از خدا و خودم دور شده بودم... تا اینکه تلنگر اصلی رو خوردم، همون جا که دیشب گفت فعلا معامله ی ماشین (با رفیقش) کنسله، حالم خوب نیست نمیکشم!

من دوبار آگهی دیوار گذاشته بودم که دوتاش 400 تومن هزینه شد و کلی بنگاه رفته بودیم...

میدونم و همون موقع هم گفتم که هر چی صلاحه همون میشه و از خدا میخواستم اول صلاحمونو بیاره بعد ماشینو...

این ماجرا من که به ماشین نرسیدم اما چیزی که برام موند شرمندگی و سرافکندگی پیش خدای خودم بود و خودم و تنهایی های زیبام...

امیدوارم خدا ماشینم که میده کمک کنه که خودمو گم نکنم...

 

خدایا بی نهایت شکرت

  • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۷

نظرات (۳)

حقا که «پسر خوب» هستی :)

 

ان‌شاءالله ماشین خوب و با کیفیتی برات جور بشه که برات صلاح  فلاح را با هم رقم بزنه...

جوابتون:
سلام
و چقدر خوشحال شدم که روحی به بزرگی روح شما برای من پیام گذاشته، اون هم پیامی مسرت بخش و خوشحال کننده...

خیلی خوشحال شدم که پیام شما رو خوندم و خیلی خوشحال میشم همیشه به من حقیر هم سر بزنید، من همواره نیاز به راهنمایی کوچیک و بزرگ از آدمهای بزرگ دارم

راستش را بخواهین چیزی که در زندگی زیاد داشتم اشتباهاتم بوده است، و میدانم که مقصر بزرگترین اشتباهم خودم بودم، و این را هم میدانم که چیزی خواستم که به صلاحم نبوده، و من خود اصرار کردم، پس طی 8 سال به من ثابت شده که تنها و تنها خداوند است که صلاح مرا میداند، بماند که خدا همان اشتباه مرا نیز به خیر و صلاح من کرد، و من از همان هم راضی ام، اما..
اما درست است که خداوند اشتباه مرا به نفع من برگرداند، ولی دلیلی برای اشتباهات بعدی یا خواستن چیزی که صلاحم نیست نمیشود، و میدانم که این نیز حتما به صلاحم نبوده است، و این را هم میدانم که خداوند بخیل در رحمت نیست و من که از خدا خواهش کردم اگر به صلاحم نیست به صلاحم گردان حتما همین است و خداوند با تاخیر انداختن در کار حکمتش را به رخ من میکشد و من همیشه مات و مبهوت رحمت و حکمت الهی بودم و هستم و خواهم بود...
پس به امید خداوند این نیز خواهد شد و خداوند نه تنها با صالحین است که با من گناهکار هم هست...
پس شما نیز در رحمت و حکمت خدا قرار گیرید و مرا به نیکی و همان صلاح و فلاح رهنمود سازید که هستند کسانی که در راس این امر ثوابی دو چندان دارند...
تا شاید و شاید من نیز کمی و اندکی رستگار شوم...
  • °•ســــائِلُ الزَّهـرا•°
  • درسته مال دنیا ادم رو از خدا وخودش دور میکنه و من صد درصد موافقم.

    چون به چشمم دیدم.

    ولی زیاد به خودتون سخت نگیرین..مراقبت که کنین هم میتونید از مال دنیا لذت ببرین هم از بندگی دربرابر خدا.

    ماشین اگه جور شد وخریدین ان شالله حتما صدقه ای ، کمکی ،چیزی کنار بزارین تا خیالتون آروم بشه.

    از داراییتون در راه خدا که استفاده کنین حتما خودتونم از داشته هاتون لذت میبرین.اینطوریه که میشه به پولدارشدن فکر کرد.

     

    ولی اگر قسمت نشد چیزی رو که دوست دارین بخرین ،حتما خدا براتون بهترینشو کنار گذاشته. 

    جوابتون:
    من خیلی بد شدم، یا شاید بد بودم و دارم خودمو میبینم، شاید فقط ادای آدم خوبا رو درآوردم...
    ولی کلا برای اینکه بدونید میگم
    روز اولی که قرار شد ماشین رو بردارم باید با اسنپ یا خطی تا جایی میرفتم، از اونجایی که پول نقد دستم نبود از صابکار دومم 100 تومن گرفتم که البته مسیر کوتاه بود و میشد با 50 برم، ولی خب چون از اونور ماشین خودمون داشت میومد من یه سر فقط خطی سوار شدم و 80 تومن دستم بود، از ماشین که پیاده شدم انگار داشتم زندگی میکردم، چون پول دستم بود، دوتا 10 تومنی دادم یه بنده ی خدا که ضایعات جمع میکرد، جلوتر رفتم و دیدم یه آقایی که دستشو جلو بقیه دراز نمیکنه و لباس خیلی کهنه پوشیده داره میره، یه دهی گذاشتم دستش و رفتم، دیدم یه آدم که داره کار میکنه و از دنیا عقب افتاده ولی دست جلو کسی دراز نکرده انگار نیاز به کمک داره، یه 50 تومنی که آخرین پولم بود دادم بهش... اینا رو نمیگم که اجر کارم بیاد پایین، اصلا مهم نیست و منم کار بزرگی نکردم، خواستم به خودم یادآوری کنم که من هم میتونم دست و دلباز باشم و آدما رو شاد کنم...

    و البته انگار خدا با دیدن اون کارای من شاید صلاحمو در نظر گرفته که ماشینو به تاخیر انداخته، که اگه به خیر و صلاحم نباشه شاید هم کلا نشه، ولی حتما خیر و صلاح من در چیزیه که خدا برام پیش میاره...

    مرسی از نظرتون

    درود بر پسر خوب :)

    خیلی عزیز و دوست‌داشتنی هستید.

    من خیلی وقته یادداشت‌های خوب شما رو می‌خونم. 

    بحمدالله جزو خوبان هستی و قلم خوبی هم داری.

     

    فقط ناراحتم از این پاسخت. چون مطمئنم این جور حرفا منو  زمین می‌زنه...


    مطابق آنچه بزرگان به ما آموختند: مراقبت و دقت داشتن در احوالات شخصی خودمون و بی اعتنایی به زرق و برق دنیا چیز بدی نیست. اما خودزنی هم خیلی سفارش نشده.

    به نظرم برخوردار بودن از نعمت‌های الهی در حد منطقی و شرعی که حلال و حرام الهی در آن رعایت شده باشد، هیچ منعی ندارد. ما هم نباید به خودمون خیلی سخت بگیریم.

    وفقک الله ان‌شاءالله

     

     

    جوابتون:
    سلام و درود
    خیلی هم عالی
    من نه درس فقه خوندم و نه خیلی احادیث درست رو میشناسم، در واقع کسی که مطالعه ای در این موارد نداشته باشه قطعا در خیلی از جاها گیر میکنه و نیاز به راهنمایی درست داره، مثلا همینجا که من نمیدونم چرا گره افتاده و وقتی کسی مثل شما با من حرف میزنه متوجه میشم که مفهوم این گره این نیست که نباید وارد زرق و برق دنیا بشم، مفهومش اینه که آقای پسر خوب حواستو خوب جم کن که غرور و تکبر بی جا تو رو زمین نزنه، خدا شاید این غرور منو دیده و نمیخواسته که من گم بشم و از خودش دور بشم، شاید دیده که فکر من موقع نمازم دنبال خرید اون ماشین بوده، یا خوابم ژست گرفتن پشت اون ماشین، حالا هر چند که پولم حلال باشه ولی این حرکات اشتباهه و آدم رو دور میکنه...

    امیدوارم همیشه امثال شما دانش و علمی که دارین رو از امثال من که دانش اندکی داریم دریغ نکنید...
    خیلی خیلی خوشحال شدم..
    در ضمن من ناراحت نمیشم که پیامتونو برای اصلاح رفتاری من با کمی تندی و جدیت بیان کنید، یا حتی خیلی تند... پس اگه برای همه ی پست ها هم نظر اسلام و خودتونو بفرمایید من خیلی استقبال میکنم...
    اگه هم خواستین پیام خصوصی بذارید که این پیام ها مایه ی هدایت میشن...
    بازم خیلی خیلی تشکر میکنم

    هر چه میخواهد دلِ تنگت بگو! زود باش بگو دیگه! اَههههههه!

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">