دل ام

من و خدا و آرزوهایم

دل ام

من و خدا و آرزوهایم

دل ام

بهشتی خواهم ساخت، با ترکیبی از:
خودم
خدای خودم
و آرزوهایم

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان
پیوندها
۱۹
اسفند

به نام تنهایی

به نام دیده نشده

به نام خدا

تنهایی واژه ی عجیبی ست، ساده انگاشته میشود و سخت انتقام میگیرد، راحت نوشته میشود و سخت انجام میگیرد، ای تنهایی دوستت دارم! ای تنهایی به چند دلیل دوستت دارم..

اول اینکه تو اهل خیانت نیستی

دوم اینکه تو از پشت خنجر نمیزنی

سوم اینکه رو راست ترین حقیقتی

تو همیشه همان بودی که هستی، همیشه سخت بودی، همیشه دست نیافتنی بودی، چه کسی میتواند ادعا کند که با تو راحت است؟! جز کلفت پوستان!

من تو را برمی گزینم، من با تو راحت ترم تا این جماعت خودخواه، من با تو راحت ترم تا زمان موعود...

من به تو قول میدهم که تو را ترک نگویم مگر به خواست خداوند بی همتا...

تنهایی آدم را بلند میکند... تنهایی نقشه ی پرواز میکشد، تنهایی سرود عشق میخواند....

خدایا شکرت...

  • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۰
  • ۱۹
    اسفند

    سپاس خدایی را که هرچه دارم از اوست

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۱۷
  • ۱۶
    اسفند

    خدایا من یه راهی رو شروع کردم که یکم با بقیه شاید فرق کنه

    من تا قبل از این هیچ وقت نمیخواستم به مردن و مرگ فکر کنم، نمیخواستم به رفتن فکر کنم، میگفتم حالا وقت زیاده بعدا توبه میکنم و آدم خوبه میشم، میگفتم حالا این یه بار انجامش بدم (کار بده رو)، دفعه ی آخرمه، درسته که بعضی از کار بدی هامو ترک نکردم، درسته هنوز انجام میدم، اما یه جورایی فکر نمیکنم اونقدر بد باشه، آخه آسیبی به کسی نمیزنه، اذیتی برای بقیه نداره، هر چی که هست مربوط به خودمه

    من قبلا یه جور سردرگمی داشتم، بین آدم خوبی بودن، خاکی بودن، مغرور نبودن، مودب بودن با مغرور بودن، رو ندادن به کسی و جدی و بد صحبت کردن و عصبی بودن ولی گذشت زمان و تمامی اتفاقاتی که برای من و دلم افتاد منو واداشت تا کمی فکر کنم، کمی به کارا و مرگم فکر کنم، به اینکه خیلی طبیعیه که همین الان که دارم مینویسم و کسی هویت اصلیمو نمیدونه و همه چی تحت کنترلمه یهو بیوفتم و بمیرم، خیلی عادیه و من باید خودمو برای رفتن بدون خداحافظی آماده کنم...

    یه مشکل کوچولو برام پیش اومد که باعث شد کمی درگیر این بشم که اگه سرطان داشته باشم و مثلا 3 ماه دیگه بیشتر زنده نباشم، باید چطوری باهاش کنار بیام، توی اون دو روز من تقریبا تونستم خیلی زیاد از همه ی دلبستگی هام جدا شم، تونستم کنار بیام با نبودنم، تونستم کنار بیام با تمام آرزوهای به حقیقت نپیوستم

    من شاید 3 سالی هست که دنبال آدم بهتری شدنم، اما از اون موقع خیلی جلو افتادم، خیلی بهم کمک کرد که دیگه وابسته نباشم، نه وابسته ی پدر و نه مادر نه خاک و نه حتی تن خودم

    از اون روز سعی کردم طوری زندگی کنم که اگه در لحظه ای مردم مشکلی نداشته باشم، جوری که خودمو بدون وابستگی میبینم، جوری که شاید به نظر بیاد از زندگی لذتی نمیبرم

    راستیتش آره خیلی لذت نداره، تنها لذتش احساس امنیت و آرامش و حس خوبیه که دارم

    حالا من با همین روح ناچیزم میخوام شروع کنم به خود سازی، خودسازی نه با حرف شیخا و صحبت اونا، خودسازی با عقل و وجدان خودم

    الان چند هفته ای میشه که موقع بیرون رفتن سرمو پایین میندازم و نگاه نامحرم نمیکنم، درسته آدم با نگاه به نامحرم اونم بیرون لذتی نمیبره، اما من میخوام نگاهمو پاک کنم، شاید خنده دار باشه ولی واقعا لذت داره

    ان شاء ا... بعد از این میرم برای اعضای دیگه، مثل زبان، که دیگه فحش نده یا کسی رو حتی کم آزار نده

    نمیدونم کی هستی که این حرفای دل منو میخونی ولی اینو بدون که من نه شیخم و نه طلبه، و نه مرید اونا و نه اصلا قبولشون دارم، من یه آدم عادی ام که عین خیلیا لباس تنگ میپوشم و موهامو بغل سفید میکنم، هم گاهی سیگار میکشم، اما میخوام بهترین خودم باشم

     

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۳۴
  • ۱۴
    اسفند

    و اما عشق

    کودکی به دنیا می آید، چه کسی عاشق آن خواهد شد؟؟

    اول از همه خدا عاشق تمامی بندگانش هست و این موضوع بر کسی پوشیده نیست، ولی در شرایط عادی اول از همه پدر و مادر بچه عاشق میشن، چون محصولی از خودشونه، چون عشق بین پدر و فرزند و مادر و فرزند همیشه بوده و هست، اما آیا در بچگی دو نفر عاشق هم میشن؟؟ آیا من که پسر بچه ی تازه به دنیا اومده هستم عاشق دختر بچه ی تازه به دنیا اومده میشم؟؟ پس موضوع چیه؟؟ بزرگتر میشم، مثلا 13 ساله، آیا تو 13 سالگی من عاشق دختر 13 ساله یا یکم پایین تر میشم؟؟ اگه اسم عشق روی علاقه ی خودم گذاشتم به نظر شما امکان نداره بعد بزرگتر شدن پشیمون بشم؟؟ امکان نداره شرایط تغییر کنه؟؟

    خب پس ما عاشق چی میشیم؟؟ چی در جنس مخالف ما رو جذب میکنه؟؟ فقط تغییراتی که ذاتی خدا در جنس مخالف گذاشته؟؟ اون که همه دارند، پس چی؟؟

    تا الان بیشتر سوالی حرف زدم که مغزتونو تحریک کنم به فکر کردن، ولی الان میخوام فقط حرفای خودمو بزنم

    ببین من تا بچه ام و سن کمی دارم هر چی هم علاقه پیدا کنم به جنس مخالفم میدونم که شاید 90 درصدش برای همون مسائل جنسیه، شیطنت های بچگانه و دوران نوجوانی هم بلوغ جوانی... اگه هم واقعا فکرشو بکنم میبینم شاید طرفم تو دنیای خودش سیر میکنه و شاید اصلا به علاقه ی منم توجه نکنه، یا اصلا با همدیگه در ارتباطیم ولی اخلاقای همو درک نمیکنیم و درگیریم، تو دوران جوونی هر کسی برای آرزوهای خودش میجنگه و کمتر پیش میاد آرزوها در راستای هم باشه، من اگه تو دوران جوونی ابراز علاقه کردم خودم هم میدونم که ممکنه هوا و هوس جوونی باشه، من اعتقاد ندارم که علاقه ی ایجاد شده ی دوران بچگی تا نوجوونی از عشق باشه، یعنی الان شاید بعضیا بگن نه، بگن ما تو دوران جوونی عاشق شدیم و الان خوشبختیم و همه چی آرومه، ولی من در ادامه میگم که چرا اونا خوبن و بقیه نیستن...

    ببین همونطور که میدونی اکثر نوجوونا به چیزی جز ظاهر آدما دقت نمیکنند، ته ته تهش یه مورد اخلاقی مث احترام به پدر و مادرشون براشون مهمه که طرفم قبول میکنه، یا یه همچین چیزی، و بیشتر به دلچسب بودن ظاهر توجه دارند، ولی همه میدونند که دست بالای دست بسیار است... و با یه شیطنت کوچیک میشه بهترشو پیدا کرد...

    اما عشق واقعی چیه؟؟

    فقط عشق به خدا میتونه واقعی باشه؟؟ اصلا عشق به خدا برای چیه؟؟ عشق به خدا که عشق جسمانی نیست، عشق به صفات زیبای خداست عشق به نظم و عدالت و راستی و درستی خداست، پس عشق واقعی باید چیزی شبیه به همین باشه، یعنی عشق به اخلاقیات کردار، صفات، راستی و درستی، که این موارد هم در جسم آدمها پیدا نمیشه، درسته کمی ظاهر هم ملاکه اما قطعا عشق واقعی مربوط به اخلاقیات و صفات و ذات آدمهاست، و این موارد چیزی نیست که هر کسی داشته باشه، اخلاقیات و صفات چیزی اکتسابی ست که در طی زندگی به دست میاد، چیزیه که آدمهای واقعی اونو در خودشون پرورش میدن، پس عشق واقعی دو شرایط برای ظاهر شدن داره، اول کسی که دارای صفات و اخلاق برجسته هست و دوم کسی که این صفات و اخلاق زیبا رو ببینه، پس از نظر من نوجوون تازه به بلوغ رسیده نمیتونه معنای بزرگِ داشتن اخلاق و رفتار زیبا رو ببینه، عشق بزرگ و کوچیک نداره، یعنی نمیشه یکی رو بگی عشق و یکی رو بگی عشق واقعی

    حالا میشه برای درک حرفایی که زدم چشما رو ببندی و فکر کنی عاشق یه نفر شدی با مشخصات ظاهریه معمولی، که اخلاق زیبا داره، رفتار پسندیده و ذات خوب، حالا فکر کن تمام کارایی که در طول روز انجام میدی رو داری با این آدم انجام میدی، خرید میری با مهربونی حرف میزنه، به فکر اقتصاد خونه ست، مهمونی میری به فکر ظاهر توئه، مسافرت میری به فکر خوش گذروندن توئه، و موقع کار حواسش بهت هست، موقع تنهاییت به آرامشت لطمه نمیزنه، موقع ای که خونه ای برات با حداقل ها با عشق غذا میپزه، حالا این آدمو باید چیکار کنی؟؟ این آدم لایق عشقه، این آدم بدون ظاهر هم لایق پرستشه، این آدم اگه شناخته بشه باید ازش درس گرفت، باید نیایش بشه

    ولی در این دنیای پر زرق و برق و با اتفاقاتی که برای این آدما میوفته کمتر کسی به فکر اصلاح خودشه، پس کمتر کسی لایق عشق واقعی هست... تامام

     

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۳۰
  • ۱۳
    اسفند

    غم..

    غم بزرگترین داشته ی آدمه، غم آدمو بزرگ میکنه، غم آدمو میسازه، غم آدمو سخت میکنه، غم به آدم قیمت میده...

    تا وقتی غم نداشته باشی انگاه هیچی نداری، غم باید درک بشه باید فهمیده بشه

    کاش غم ها رو جدی بگیریم، شبا بهش فکر کنیم و روزا فراموش کنیم...

    برای غم نباید گریه کرد، برای غم باید کلاس بذاریم، باید درس غم بزاریم، باید بیاموزیم غم رو...

    به غم هات فکر کن و تهشو دربیار... بعد سعی کن نرم بشی، آروم بشی تا خووووب سیقلت بده... وقتی تراش خوردی و سیقل داده شده اونموقع میفهمی که چرا باید غماتو دوست داشته باشی

    کاش همه یه جایی از زندگیشون یه تلنگر بخورند که متوجه همه ی بشن، متوجه تاثیر جدایی از دنیا، بی تفاوتی به لذت های کوچیک دنیا، لذت بزرگ بخشش، لذت بزرگ احترام، لذت آزادی، لذت آرامش

    کاش همه میفهمیدن که چقدر زندگی قشنگ میشه با این حالات...

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۴
  • ۱۲
    اسفند

    ماه رمضان شروع شد

    و خدای من من روزه نمیگیرم، روزه نمیگیرم که ریا نباشد، یا شاید برای هزاران گناهی که ترکشان برایم سخت است نمیگیرم، شایدم قرص هایی که میخورم بهانه ی من باشد...

    اما این را میدانم که باید همه ی طول سال ماه رمضان باشد، میدانم اگه یه روز گرسنه ماندم، اگه روزه تشنه ماندم همیشه امیدی به خوردم و آشامیدن داشته ام، اگر جایی ماشین نداشتم میدانستم که به زودی سوار ماشین میشوم، و این را بهتر میدانم که خیلی ها هستند که هم گرسنه اند و هم تشنه، هم پیاده ان و هم بیشتر از من کار میکنند و هم هیچ امیدی به غذا و آب و سوار شدن ندارند...

    درک اینکه چه میکشند کسانی که اینگونه زندگی میکنند برای من تمام سال را رمضان خواهد کرد، و اما چه بگویم از خودم...

    از منی که درد روحی ام مانع از لذت بردن از خوردن و نوشیدن و سوار شدن شده است...

    چه بگویم جز شکر همیشگیه خدا...

     

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۳۸
  • ۱۱
    اسفند

    و خدایی که بزرگترین است

    مگر خدا نفرمود از من خواسته های بزرگ بخواه؟ پس چرا خود و خدای خود را کوچک میشماریم و میترسیم از گفتن خواسته های بزرگمان؟

    و من شاید برای یکبار زندگی خواهم کرد، چرا نباید بزرگترین آرامش بزرگترین آسایش و بزرگترین خواسته هایم نخواهم؟؟

    از بچگی عادت داشتم سریع با موقعیت کنار بیام، سریع غم و شادی رو تو خودم هضم میکنم و عادت دارم همیشه در سریعترین زمان ممکن بدترین حالت رو از یه موقعیت در نظر بگیرم، البته غر نمیزنم و سریع کنار میام، یه روز هم یه مشکلی برام پیش اومد که طبق معمول بزرگش کردم، گفتم اگه سرطان باشه چی؟ اگه قرار باشه چند ماه بیشتر زنده نباشم چی؟ پس سریع خودمو تطبیق دادم، یکی دو روز تو خودم بودم و بیشتر به اون دنیا که از نظر خودم بهتره از اینجاست فکر میکردم، تو همون روزا رفتم نونوایی، تا یه لحظه به خودم اومدم دیدم دلم تنگ شده واسه کوچه و خیابونی که کلا دو سال اونجا بودم، دلم تنگ شده واسه تمام آدمایی که قراره دیگه نبینمشون، دلم تنگ همه ی خاک و هوا و آب شده بود...

    حسش خیلی خوب بود

    من که قبل از اون مورد هم به فکر بودم ولی بعد از اون بیشتر به فکر افتادم، میدونی به خودم یکم افتخار کردم، به اعتقاداتم، به اینکه واقعا مصمم و عالیه اعتقاداتم، به اینکه حتما درسته که من اینقدر مصمم شدم، حتما خدا هم با این روش بهم گفته که این راهت درسته و ادامه بده

    در دنیایی که هر کس به فکر جم کردن چیزی برای خودش هست آیا کسی به فکر فهمیدن معنای زندگی هست؟؟ زندگی ای که یکی به فکر جم کردن اعتبار یکی پول یکی اموال و یکی قدرت است آیا کسی به فکر درستی پاکی بی منت هست؟؟

    آیا کسی واقعا دل کنده از این دنیای پر زرق و برق محدود و کوتاه؟

    کسی هست که فقط با یه خونه و یه غذای معمولی قناعت کنه و زندگی در زرق و برق رو ترک کنه؟ کسی هست که پول و اموالش رو برای فقط درستی و پاکی و پرواز ببخشه؟؟ کسی هست که دلشو دریا کنه؟؟

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۰
  • ۰۸
    اسفند

    گاهی غم و غصه و درد میاد سراغت، یا از طرف شخصی یا اشخاصی و یا محیطی، و تو فکر میکنی که خدایی نیست، خدایی دوستت ندارد

    شاید به وقت درد کشیدن یادت بره که خدایی هم هست، یادت بره که خدایی هست که از رگ گردن نزدیک تر است...

    شاید در اون لحظه فقط به بدی دنیا و نعوذ بالله خدا فکر کنی...

    ولی یادت نره که خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک تر است و از مادر مهربون تر، هیچ وقت دردی بزرگتر از ظرفیت ما به ما نمیده، هیچ وقت حواسش از ما پرت نمیشه، هیچ وقت دوست داشتنش به ما ذره ای کم نمیشه...

    هیچ وقت یادمان نرود که عشق خدا رو با عشق خودمون قاطی نکنیم

    هعی... دلم پره خیلی پره

    دیگه وقتشه حرفامو تو دلم مث یه راز حبس کنم..

    تمام حسرتا، تمام غما، تمام روزایی که باید شاد میبودم و نبودم، تمام روزایی که شاد بودنو تو سرم کوبیدن، تمام شبایی که بدون آرامش خوابیدم، تمام استرسایی که شب و روز به خاطر کوچیکترین چیزا داشتم، تمام ضربه هایی که با دست خودم به سرم زدم، تمام موهایی که خودم از خودم کندم، تمام آرزوهایی که خاک کردم، تمام روزایی که از داشتن چیزی تو دلم نفرت کاشتم، تمام خواسته هایی که اجازه ی داشتنشو ندادن، تمام حرفایی که نذاشتن به کسی بزنم

    من تمام این مواردو از خدا میخوام نه از بنده ی خدا

    هیچ بنده ای توان برآوردن خواسته های منو بابت سختی هایی که کشیدم رو نداره

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۴
  • ۰۸
    اسفند

    گاهی نمیشه فریاد زد...

    گاهی گوشی برای شنیدن نداری... گاهی دلی برای گفتن نداری و گاهی دهانت قفل میکند از گفتن تنهاییت..

    گاهی دلت قدرت میگیرد، گاهی دلت فشار می آورد که ای آدم چرا مرا رها نمیکنی..

    آره بعضی وقتا دلت میگیره از اینکه کسی نیست حرفتو بشنوه، واقعیت هم همینه، همه درگیر خودشونن، همه درگیر افکار و زندگی دیگه ای هستند... کسی به درد ما گوش نمیده.. ما هم همینیم، ما هم درگیر زندگی خودمونیم و شاید نتونیم به حرفای کسی عمیقا گوش کنیم و درک کنیم...

    پس ای دل یاد بگیر حرفا و افکارتو تو خودت نگه داری، برای خودت نگه دار، کسی شنوای حرفای تو نیست...

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۱۲
  • ۰۷
    اسفند

    سلام

    به نظرت میشه تو این دنیا با قدرت بدنی کارا رو جلو برد؟؟ مثلا چون بدن قوی ای داری همه ازت حساب ببرن؟؟ یا صرفا چون قوی هستی همه بهت افتخار کنند؟؟

    قطعا این چنین نیست، از روز ازل دنیا مدام در حال تغییر بوده، مثلا در دوران هابیل و قابیل شاید قدرت بدنی موجب افتخار بوده، یا شاید بعد ها هم تا چند صد سال هم همین گونه بوده اما بعدا پول وارد زندگی ها شده، و پول قدرت آفریده، بعدها سیاست وارد کار شد

    اما در تمام این دوران آدمهایی بودند که همیشه قابل احترام در زمان خودشون بودند، آدمهایی که همیشه به داشتن شرافت معروف بودند، این آدمها کسانی بودند که به جای جسم به روحشون بها دادند...

    آدمهایی که روح بزرگی دارند همیشه قابل اعتماد و احترام هستند، و اما اینکه چگونه روح بزرگی داشته باشیم جای سوال است، در تمام طول تاریخ صفات خوب و پسندیده همیشه خوب و پسندیده بودند، مثل صبوری، تحمل، کنترل هواهای نفسانی، چشم پاکی، صداقت، ادب و خیلی موارد از این قبیل

    بسیاری وقت ها موارد کوچکی از اخلاق و ادب پیش میاد که خیلی پسندیده هستند، مثلا سکوت در برابر ناخوشیهای زندگی، یا حتی موارد خیلی کوچک از قبیل غر نزدن و دم نزدن موقعی که غذایی باب دل نیست، یا احترام به افرادی که باب دل ما نیستند، یا خنده برای کسانی که واقعا دوسشون نداریم، این موارد همیشه به آدما کمک میکنه که بتونند آدمهای بزرگ روحی باشند، آدمهایی که آرامش و متانت از ظاهرشون هم میباره

    روح های بزرگ همیشه به بهترین ها خواهند رسید، مگه میشه آدم خوب باشه و خوبی کنه و آرامش ببخشه ولی به نتیجه ی خوبی کردناش نرسه؟؟ پس عدالت کجاست؟؟

    عدالت در این دنیا شاید نباشد، اما قطعا در جای دیگه ای به تمام این خوبی ها پاسخ داده میشه، هر چند که من معتقدم آدم تو همین دنیا جواب خوبیاشو میگیره

    یکی از مواردی که خیلی آدمو بلند میکنه و بزرگ میکنه اینه که در اوح انتظار و در اوج وابستگی بتونی یهو همه چی رو بهم بزنی و نه منتظر باشی و نه وابسته... این یعنی اوج قدرت روح...

    خدایا به من توفیق بزرگی و صبر بزرگ بده، خدایا منو کمک کن تا آدم خوبی باشم

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۶
  • ۰۶
    اسفند
    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۵
  • ۰۵
    اسفند

    و من دل بریدم از همه ی دلخوشیهای این زندگی، دل بریدم از تمام وابستگیهای این زندگی

    و من چشم پوشیدم از تمام زیبایی های بد این زندگی

    و من عاشق شدم، عاشق خدایی که میدانم بهترین من است، و من وابسته شدم به حرف زدن با خدایی که میدانم برترین من است، من چشم باز کردم به تمام زیبایی های خدای مهربانم، من با تمام وجودم تسلیم خواست و اراده ی اویم که رفیق ترین و بهترین و غم خوار ترین من است

    هر که با او دوست باشد منم دوستدار اویم، و هر که دشمنیش کند از من دور باشد

    من خودم را برای این دنیا نمیدانم، معتقدم که جایی دیگر باید زندگی کرد، اما هنوز طعم خوشی و لذایذ این دنیا را در سر دارم که خداوند از من دور کند

    من نمیدانم چرا و چگونه اما میدانم که چون طعم واقعی لذایذ زودگذر دنیوی برایم غیر ممکن شده است این گونه می اندیشم، میدانم که خداوند هوای مرا داشته که اینگونه اندیشیدن را آموختم، من میدانم که خدا همین لحظه حواسش به من است، من میدانم که خداوند مرا دوست میدارد

    ای دوست ای هم وطن، ای هم نوع! تو نیز با من همراه شو، خود را جدا کن از این دنیایی ناچیز و زود گذر

    خدایا ما را یاری کن تا در راه تو کم نیاوریم و خود و تن خود را برای ساعاتی خوشی زیر ذلت دنیا نبریم...

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۵
  • ۰۵
    اسفند

    خدای من تو چقدر مهربانی!!
    دیروز میخواستم از لپ تاپ سرکارم که در اختیار منه پی دی اف کسی رو بفرستم که یهو نمیدونم کابل رو وصل کردم یا نه که لپ تاپ خاموش شد و دیگه روشن نشد، من گفتم شاید از شارژشه که خراب شده و باتری چون نداره سریع خاموش شده اما وقتی شارژر دیگه هم بهش زدم دیدم بازم کار نمیکنه، گفتم شاید پاورش سوخته یا هر چیزی، بردنش تعمیرات آشنا و منم ترس گرفته بود که خدا نکنه کلا بسوزه چون معمولا بک آپ نمیگیریم، گفتم خدایا اینم از تو میخوام، کاری نشده باشه، و الان صبح که اومدم دیدم لپ تاپ عوض کردن و هاردشو گذاشتن رو لپ تاپ جدیده، گفتم خدایا شکرت که داغون نشده، البته دیشب زنگ زدم دفتر گفتن باید رو لپ تاپ جدید بزاریم هاردشو

    خلاصه کارو به خدا بسپاری خودش درست میکنه

    خدایا شکرت

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۱
  • ۰۴
    اسفند

    دیروز فال گرفتم این درومد، البته با نیتی که داشتم به نظرم خیلی باحال بود

    " ای دوست! در تفکرات خود می اندیشی که کسی توجهی به شما ندارد در صورتی که چنین نیست ولی شما پرتوقع هستید. خبر خوشی دریافت می کنی امّا بدان که هیچ کاری بدون همت و تلاش ثمر نمی دهد پس به امید خدا حرکت کرده و نگران آینده نباش که روزگار بر وفق مرادت خواهد شد اگر پند یکی از نزدیکان که دوستدار تو می باشد را بپذیری و در همه کارها خدا را در نظر آوری. "            برقرار باشید

     

    این بود فالم و وقتی دراومد خییییییییییلییییییییییی خوشحال شدم

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۴
  • ۰۲
    اسفند

    آدما یا دنیایی ان یا معنوی...

    اونا که دنیایی ان رو با چگونه ثروتمند شدن و پولدار شدن درگیر میکنند و اونا که معنوی ان رو با چجوری عبادت کردن و گناه و ثواب درگیر میکنند...

    حالا مسئله اینجاست که آیا ما اومدیم فقط درگیر این چیزا باشیم؟؟

    یعنی اونقدر مهمه که اگه یه ذره آب اینور بدن رفت غسل باطل میشه؟؟ یا وضو گرفتن؟؟

    کاش به جای این چیزا کمی به فکر انسانیت و آدم بودن میوفتادیم، کاش حداقل ماهی یبار چشمامونو می بستیم و خودمونو متعلق به جایی غیر از این دنیا میدیدیم، جایی که نه این مسائل دنیوی توش هست و نه حرفی از دین های من درآوردی... کاش حداقل یبار در روز یادمون میوفتاد که هیچی تو این دنیا مال ما نیست، هر چی داریم مال همین دنیاست و ما فقط امانت دارشیم...

    کاش میفهمیدیم راز موفقیت نه زود بیدار شدنه نه با پای راست وارد مسجد شدن، راز سعادت و موفقیت فقط و فقط تو دل آدماست، همین که دل خوب و مهربونی داشته باشی همینکه آزارت به کسی نرسه همین که کسی رو اذیت نکنی همین که دلت دریا باشه همین تو رو به اووووووج میرسونه

    کاش آدما میفهمیدن که باید تو اوج قدرت فروتنی کنند نه وقتی که هیچی ندارند

    بخشش وقتی قشنگه که نداشته باشی و فروتنی وقتی قشنگه که داشته باشی

    فرق بین آدمها وقتی مشخص میشه که به قدرت میرسند، آدمهای پست ذلت بقیه رو میخوان و آدمهای بزرگ بزرگی بقیه رو...

    چه بد است آدمهایی که پول از هر چیزی در ذهن و روحشان پررنگ تر است، چقدر بد است آدمهایی که هر روزشان بدون هیچ رحمی به دنبال پول میدوند و می تازند و هیچ درکی از مرگ ندارند

    و چه زیباست مرگ، چقدر زیباست مرگ، وقتی می آید دیگر همه چی تمام میشود، هر چه داری و نداری می ماند و تو می روی

     

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۳۰
  • ۰۱
    اسفند

    و چه زیباست جدایی از دنیا و تعلقاتش

    چقدر زیبا میشی وقتی راه میری ولی در این دنیا نیستی، چقدر زیباست وقتی مث آدمها نیستی، وقتی غریزه ی حیوانیت را له کردی...

    چقدر زیباست وقتی میفهمی راز زندگی در چیست، وقتی چیستی زندگی را عین روز روشن میبینی...

    و چقدر خداوند زیبا مهره هایش را برایت چید... و عالی تقسیم کرد دارایی های این دنیا را...

    خدایا عذر بابت ناشکری، بابت شکایت از نداشته هایم، که چرا بقیه دارند و من ندارم...

    و حالا میفهمم که صبرم برای گرفتن هدیه ای از طرف خدا بی جواب نماند...

    و من نه پول زیاد دارم و نه همسر مهربانی، نه زندگی با آرامشی دارم و نه وقت آزادی...

    ولی هدیه ای بی نظیر از خدای خودم گرفته ام که به تمام اینها می ارزد، هدیه ای که فقط در نبود نعمتهایی که گفتم میسر میشود

    من هدیه ی عشق و دانش و فهم را از خداوند هدیه گرفتم...

    و چه زیبا میشود زندگی با وجود این هدیه

    دیشب رفتیم فروشگاه، نگاهمو دزدیدم، فکر میکنم بعضیا هم فهمیدن، ولی چشمام درد گرفت، خیلی بهم فشار اومد چون خیلی چشمامو مجبور میشدم بچرخونم که نبینم، و یه اتفاق جالب دیگم افتاد، اینکه یه فروشنده خانم بود که فقط یکی دو بار اونم سهوی چشمم بهش افتاد، الباقی مدت که حتی من و اون تنها بودیم من چشممو جای دیگه ای میدوختم و روم سمت دیگه ای بود، بعد فهمیدم خانم فروشنده مثل کسی که احساس امنیت کنه خیلی راحت اومد روی پشت میزی که کنار من بود و به فروشگاه نگاه میکرد، خیلی اون لحظه احساس خوبی داشتم، اینکه کسی کنارت احساس خوبی بهش دست بده خیلی عالیه...

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۱۷
  • ۳۰
    بهمن

    سلام

    میگم چقدر خوبه هر روز آدم میتونه حرفاشو جایی بزنه که کسی نمیشناستش، حرفایی که میدونه اگه پیش آشناها بزنه خریدار نداره
    چقدر خوبه وقتی جایی داری برای حرف زدن، برای حرف دل گفتن، و چقدر خوبه که میتونی با خدا دوست باشی...

    دیشب میخواستیم جایی بریم که تقریبا 90 درصد مواقع نگهبانیش میگفت اول زنگ بزن آشناتون هماهنگ کنه بعد برو، منم خوشم نمیومد بیام پایین از ماشین و زنگ بزنم که آیا بنده خدا گوشی رو جواب بده یا نه، بعدشم کلا لباسام ورزشی بود و کلا خوب نبود، گفتم خدایا کسی جلومونو نگیره، بعد سریع به ذهنم رسید که مگه خدا بیکاره یه همچین مسائل کوچیکی رو حل کنه، و اصلا چیزای کوچیک نباید منحرفت کنه، نباید بگی خدا کارمو راه ننداخت و از این حرفا، خلاصه ما رفتیم داخل و دیدم یه آقای جوونه که گفتم این ما رو نمیشناسه و حتما گیر میده، ولی برعکس گفت برو و من خیلی جا خوردم، و همون موقع گفتم خدایا شکرت، دمت گرم خدایی

    و تصمیم گرفتم برای کوچیکترین مسائل هم از خدا کمک بگیرم، از این به بعد کوچیک و بزرگ اول خدا، وکیل وصیه من خدا...

    من چشما و زبانمو میبندم و خدا به جاش بهم میده، خدا صد برابرشو میده

    اولش سخته، نه اینکه خدای نکرده خیلی چشم ناپاک باشما، سخته چون تصمیمم بزرگه، چون نباید به هیچ نامحرم و غریبه ای نگاه کنم، چون باید همه چی ببینم به جز نامحرم غریبه

    هر چی پاک تر گرون تر... هر چی بیشتر خودتو اذیت کنی برای بزرگتر شدن، ارزشت بیشتر میشه

    جالبه از وقتی به روحم رسیدم، از وقتی به سروروش دست کشیدم دیگه خیلی چیزا عوض شده، دیگه کسی برام مهم نیست که بخوام مثلا حالشو بگیرم، یا بگم من آدم خوبی شدم باید از خداشونم باشه که منو داشته باشن....

    من بزرگ میشم جوری که فقط خودم باشم و خدای خودم، من بزرگ میشم که تنها باشم، من بزرگ میشم که با خدام تنها باشم، من کسی رو نمیخوام که منو به این دنیا بیاره، منو وابسته به تعلقات دنیا بکنه، من هیچ کسو نمیخوام، من ته ته تنهایی رو میخوام، همون جا که کسی نیست، همونجا که صدایی نیست، همونجا که همه میترسن، همون جا که هیچ وابستگی ای نیست، همون جا که به مرگ نزدیک میشی...

    و من عاشق این حالمم...

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۵
  • ۲۹
    بهمن

    و این ماییم که تصمیم میگیریم چی بسازیم از خودمون

    یادم میاد از بچه گی تو جمع که جنس مخالف هم بود سریع آب میشدم، خشکم میزد، کم میاوردم، ولی خب بدمم نمیومد تو جمعشون باشم، اما الان که چند روزیه بزرگترین تصمیم زندگیمو که چشم پاکیه رو گرفتم با خودم به این نتیجه رسیدم که شاید زندگیه قبلی هم داشتیم، و شاید من تو اون زندگیم آدم خوبی بودم که از روبرو شدن تو جمع نامحرم خجالت میکشیدم، الان که تصمیم گرفتم نگاه نکنم، تو جمع نباشم، و دل و روحمو از همه چی خالی کنم، خیلی راحت ترم، خیلی حس خوبی دارم

    ای دل مهربون من من خودم عاشق توام، من خودم همیشه عاشقیتو میکنم، همیشه خودم مواظبتم، چیزی رو به دلت راه نده، نه هوس نه شهوت نه دروغ نه دورویی نه نفرت...

    ای دل مهربون من تو گرونترین داشته ی منی، کسی توان خریدشو نداره، پس خودتو ارزون نفروش...

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۱۷
  • ۲۸
    بهمن

    فراموش شدن...

    فراموش شدن وقتی دردناک میشه که دلت هنوز یه ذره هم که شده گیر باشه، به چیزی یا به کسی

    و این همه ی ماجرا نیست...

    دل تب و تاب داره واسه دیده شدن، واسه بودن، واسه شنیده شدن

    دوست داری دیده بشی، دوست داری ببیننت، ازت تعریف کنند، ولی باید تغییر کنی..

    آدمهای بزرگ به کسی محتاج نیستند، آدمهای بزرگ حرفایی زیادی برای گفتن دارند که تو دلشون نگه میدارند.. آدمهای بزرگ در بهترین لحظات که کسی نمیتونه جلوی خودشو بگیره ساکتن، آدمهای بزرگ در غم و شادی و خانه و دشت و دریا جذابن
    آدم وقتی بزرگ میشه جذاب میشه، دیگه کسی نمیتونه نادیده بگیرتش، دیگه کسی جرئت نمیکنه برنجونتش

    از بچه گی مشتاقانه و عجولانه دنبال چیزی میگردیم که نمیدونیم هر چی بیشتر تقلا کنیم دورتر میشه، نمیدونیم صبر چاره ی کاره، فکر میکنیم الان نشه بعدا فایده نداره...

    میدونی من از بچه گی همیشه با خودم فکر میکردم و حرف میزدم، فقط الان یاد گرفتم حرفامو بنویسم، از بچه گی دنبال این بودم که آدم بزرگ و خوب و مهمی بشم، و کلا فکر نمیکنم خیلی آدم بدی باشم، فقط مهم بودن رو ندارم و بزرگی رو

    و حالا سعی میکنم بزرگ باشم، و حالا مصمم شدم بهترین خودم باشم، خوب حرف بزنم، درست رفتار کنم و چشم بپوشم از نامحرم که فکر میکنم خیلی نگاه میتونه بد باشه

    یاد اون موقع که تو دریا بودم افتادم، که به خدا گفتم خدایا من هنوز زن نگرفتم جونمو نجات بده، نزار ناکام از دنیا برم... خخخ

    خدایا شکرت که عمرمو کوتاه نکردی و تونستم بفهمم و ذهنم باز بشه، خدایا شکرت

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۵
  • ۲۸
    بهمن

    چه دنیای زیبایی داریم ما

    و چه قوانین حیرت انگیزی خدا برای ما گذاشته
    من اعتقاد قلبی دارم که خدا فقط هدفش رشد ماست، مشکلاتی که برامون میذاره، غم و غصه هایی که برامون گذاشته همه و همه برای رشد ماست، من اعتقادم اینه که اگه کسی با رفیق بد دمخور میشه اگه کسی شرایط دزدی کردن براش خیلی محیاست احتمالا در همون زمینه هم روحش ضعیفه که باید تقویتش کنه، اگه کسی با پدر و مادر غر غرو زندگی میکنه که دعوای زیادی دارند حتما باید خودشو در اون زمینه تقویت کنه

    پس اگه من شرایط زندگیم اینه یعنی خدایا شکرت که راه پیشرفت رو برام مشخص کردی، چون قراره با پیشرفت و کنترل خودم تو زندگی خودم به درجاتی برسم که حداقل خودم لذتشو ببرم، و خدا رو هزار مرتبه شکر که فهمیدم قراره اینجا چه اتفاقی بیوفته...

    هر کسی تو زندگی خودش یه سری دلبستگی ها داره یه سری شیطنتا داره، که از نظر عقلی و وجدانی اشتباهه و گمراه کننده ست، اگه تونستی تو همون مسیری که خدا برات مشخص کرده موفق باشی مطمئن باش همیشه حالت خوب میشه و هم این دنیا و هم اون دنیا لذتشو میبری

    فقط کافیه شروع کنی...

    شروع به کشتن خواسته های غلط، به کنترل اعضای بدن، به کنترل رفتارای بد، به دل نشکستن، به جدایی از هوا و هوس...

    و کاش میدونستی چقدر اون دنیا قشنگتر و بهتر از این دنیاست، و چقدر میشه با روح بزرگتر بهتر زندگی کرد اون دنیا...

    من چشمامو دوختم از نگاه به نامحرم، از نگاه به اعضای نامحرم، من چشم دوختم از مال مردم، از نگاه هوس آلود...

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۱۲
  • ۲۷
    بهمن

    میدونی چیه؟ آدما هر کار کنند باز دل دارند، دل داشتن هم خوبه هم بد، دل داشتن آدما رو احساسی میکنه، اگه نتونی کنترلش کنی اذیتت میکنه، اگه تونستی کنترلش کنی خیلی زندگیت قشنگ میشه

    زندگی خیلی عجیبه، زندگی میتونه اینقدر فشارت بده که از درد گریه کنی و داد بزنی، جوری که میدونی داری اذیت میشی اما نمیخوای که ولش کنی، میدونی چی داره اذیتت میکنه ولی روزگار جوری میچرخه که تو ول نکنی و اذیت بشی، زندگی خیلی عجیبه

    زندگی همونقدر که دردناک میتونه باشه پندآموز هم میتونه باشه، پندآموز باشه که تو ازش درس بگیری، میتونی اینقدر از زندگی درس بگیری که مثل کوه قرص بشی، مثل هیولا ترسناک بشی و مثل مادر مهربون بشی، زندگی به آدما خیلی چیزا یاد میده، هر کسی هم ممکنه یه چیزی ازش درس بگیره

    مثلا من یاد گرفتم که هیچ وقت به هیچ چیز نباید وابسته شد، و من نشدم، یاد گرفتم که همیشه سکوت قشنگترین واکنشه، و من اکثراً سکوت میکنم، یاد گرفتم که آدما هر چقدر بیشتر اذیتت کنند در واقع بزرگترت میکنند، یاد گرفتم که درد رو باید چشید تا بزرگ شد، پس من بزرگترین دردها رو برای خودم میسازم

    من یاد گرفتم که باید قبل از زندگی کردن خودسازی کردن رو انجام بدم، من یاد گرفتم که بزرگترین دوست برای من، خودم هستم، من یاد گرفتم که هیچ وفایی بین دنیا و آدماش و بین آدما با همدیگه وجود نداره، یاد گرفتم که هیچ کس نمیتونه همونی باشه که تو خیالم ساختم...

    پس من محکوم به تنهایی و محکوم به زندگی کردنم...

    و این زیباترین قسمت زندگیه منه...

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۵
  • ۲۴
    بهمن

    برای خوب بودن باید از خیلی چیزها گذشت، باید تلاش کرد، باید دور کرد بدی ها رو

    و من میخوام خوبتر بشم، میخوام اینبار به چشام حمله کنم، حمله به چشم خیلی سخته ولی لذت بخشه، میخوام چشم هامو از نگاه بد دور کنم، میخوام چشم هامو از خیره گی دور کنم، میخوام چشم هام پاک ترین عضو بدنم باشن، میخوام دیگه نگاه غریبه ها نکنم و این تنها شروع ماجراست...

    خدایا کمکم کن

    خدایا شکرت

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۳۳
  • ۲۰
    بهمن
    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۱۸
  • ۲۰
    بهمن

    سلام

    خدای من! رفیق ذهن و افکار من، ای وجودی که هستی و دیده نمیشه، ای وجودی که دیده نمیشی ولی تو زندگی از همه کس و همه چیز قابل درک تری

    ای خدای من! مرسی که هستی و همیشه حواست به من و زندگی من هست، خدایا مرسی که تو زندگیم به اندازه ی درک و شعورم مشکلات گذاشتی تا نه ناشکر و کافر بشم و نه در ناز و نعمت کفر نعمت کنم، خدایا تو هستی و خیال من راحته، تو هستی و من بی نیازترینم، تو هستی و من باشعورترینم، خدایا غمهایم را تا با تو بازگو میکنم نابود میشوند، خدایا تو بهترین رفیقم باش، خدایا تو را دوست میدارم، مرا دوست بدار

    خدایا داشتم فکر میکردم که اگه دنیات از زرق و برق و چیزای جذاب پر نبود واقعا همه مرد بودن و مردونگی داشتن، اگه مال دنیا اگه جنس مخالف اگه طمع اگه حسادت نبود همه خوب بودن، پس چقدر جالب طراحی کردی که میشه مرد رو از نامرد شناخت

    خدای من، من همانطور که میدانی نقص زیاد دارم، گاهی حسادت میکنم گاهی بد میشم، خدایا همین حس های بد رو هم از من بگیر، من میخوام خوب باشم، میخوام لایق بهترینای تو باشم

    خدایا مرسی بابت دنیایی که همه توش خوب نیستند، خوب نیستند تا همه برگردند سمت خودت، خوب نبودن آدما گاه بد نیست، خوب نبودن آدما منو سمت تو آورده، خدایا مرسی بابت همه چیز

    خدایا مرسی که دلم شکست، مرسی که اذیت شدم، مرسی که ناراحت شدم، مرسی که بعضی وقتا خیلی خیلی ناامید و تنها بودم، خدایا مرسی که من الان دارم با تو صحبت میکنم...

    خدایا شکرت

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۱۲
  • ۱۴
    بهمن

    هر جایی که نگاه میکنم به عدالت دنیای بعدی بیشتر پی میبرم...

    اون پسری که کار میکنه و پول ازدواج کردن نداره، یا اون پسری که پولشو داره اما قیافه ی خوبی نداره، یا اونی که قیافه ی خوبی داره و پول زیادی هم داره و به جای ازدواج کل عمرشو به همخوابی گذرونده...

    من هیچ عدالتی در این چند مورد ساده نمیبینم، یعنی خدا جای دیگه ای برای زندگی بهتر اشرف مخلوقاتش نداره؟؟؟؟ قطعا داره...

    جایی رو داره که خیلی بهتر از اینجاست

    چقدر خوب که خودتو بشناسی و بزرگ کنی و رشد بدی برای جایی آماده بشی که بر اساس روحت بهت بها میدن...

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۸
  • ۱۴
    بهمن

    خوشحالم از اینکه هیچ تعلقی به زندگی ندارم، خوشحالم که میتونم راحت همه چی رو ترک کنم و برم مرحله بعد

    خوشحالم که میتونم از همه چی تو دنیا بهترین استفاده رو بکنم، خوشحالم که هم دنیامو دارم و هم میتونم همه چی رو ترک کنم، خوشحالم که خدا همسری بهم داد که باعث رشدم شده، خوشحالم که خدا پدر و مادر خوبی بهم داده که با داشتنشون بهترینا رو تجربه کردم، خوشحالم که بهترین روز به این دنیا اومدم و خوشحالم که فهمیدم تک تک روزایی که به من گذشت همه و همه برای بهتر شدن و بزرگ شدنم بوده
    خوشحالم که فهمیدم حسادت و حرص خوردن برای مال دنیا بی فایدست و همه چی برام پوچ شده، فهمیدم که چه باشم و چه نباشم یه عده تو ناز و نعمتن و یه عده تو فقر و تنگنا، فهمیدم که نباید به کسی حسادت کنم و هیچ وقت منتظر عدالت تو این دنیا نباشم، فهمیدم که نباید مال کسی رو بخورم و نباید بدی کنم، فهمیدم یه ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت بهتره، فهمیدم که شاد کردن بهتر از هر چیزیه، فهمیدم لبخند آوردن از هر چیزی بهتره...

    تو این مدت باقی مونده از عمرم میخوام فقط به خوبی کردن زندگی کنم، شاد کردن و لبخند آوردن رو لب اطافیانم اولویتم باشه

     

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۹
  • ۱۷
    دی

    سلام

    داشتم با خودم فکر میکردم و حرف میزدم دیشب

    یاد یه معلمم افتادم که میگفت: "این فقرا و معلول ها که میبینید خیلی بدبختن و خیلی تو اذیتن، اینا تو اون دنیا از همه وضعشون بهتره و همه حسرتشونو میخورن" با خودم گفتم خدایا پس من بی جهت مطمئن نیستم، چون من مطمئنم که خدا بلاخره یه جای عالی، یه زمان عالی یه چیزی که همه عاشقش باشن رو به من میده
    من اینقدری پوست کلفت شدم که حتی میتونم تا آخر عمرم همه چی رو تحمل کنم، اینقدر که حتی اگه تو این دنیا به خواسته ها و آرزوهام نرسیدم باز مطمئنم که اون دنیا خیلی بی نظیرتر و بهتر خدا بهم میده، شاید خدا منو داره پخته تر و عاقل تر و خاص تر و بزرگتر میکنه که از چیزی که بهم میده بهتر استفاده کنم.

    خدایا به داده و نداده ات شکر

    خدایا من تا وقتی تو عذاب و اذیتم میتونم ازت طلب کنم و ازت بهترینا رو بخوام، پس اگه قراره ارتباط من با تو کم بشه ترجیح میدم اونو بهم ندی...

    خدایا منو روز به روز به خودت نزدیکتر کن، خدایا خیلی عاشقتم که این همه دلمو بزرگ کردی، خدایا صبر میکنم مثل ایوب پیغمبرت...

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۱۹
  • ۱۵
    دی

    سلام
    بعضی وقتا اینقدر هیجان داره روحم که میخوام پرواز کنم، واقعا نمیفهمم که چرا بقیه اینجوری نیستن

    من وقتی ذره ای محبت از کسی میبینم میخوام بغلش کنم میخوام محبت کنم بهش، بعضی وقتا میخوام براش کاری کنم که هیچ کس براش نکرده، نمیدونم همه اینقدر ذوق میکنند یا من فقط اینطوریم

    دلم میخواد هر روز هر روز با کسایی باشم که دوسشون دارم و دوسم دارن، دوست دارم تمام عمرم رو با کسایی باشم که دارن میخندن شادن محبت دارن، یک رو دارن، صادقن

    من از همنشینی با آدمها لذت میبرم، لذت میبرم وقتی محبت حتی کم میبینم

    کاش همه همینطور باشن...

    کاش بتونم کاری که تو ذاتمه رو بکنم
    کاری کنم که حداقل اطرافیان و نزدیکانم رو پر از عشق و محبت کنم، به همه بفهمونم که تو دنیا چطوری میشه شاد بود و شادی بخشید

    خدایا شکرت

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۲۲
  • ۱۰
    آبان

    بچه ای دیدم گریه میکرد، همونجا فهمیدم داستان چیه...

    راست و دروغشو نمیدونم ولی شنیدم که پیامبر گفتن حتی منم عذاب قبر دارم...، اونموقع فکر میکردم برای تعلقات این دنیاست، میگفتم پیامبر هم یه ذره داشته که این حرفو زده... اما الان فهمیدم که اینطور نیست...

    فکر کردم و دیدم بچه به خاطر این گریه میکنه که نمیتونه خیلی از حرکاتشو کنترل کنه، در اصل مهارت زندگی تو این دنیا رو نداره، البته که تعلقات شکم مادر هم هست... مثلا بند ناف، جفتی که باهاش هست و ازش محافظت میکنه، اصلا شاید جفت جنین مثل عبور کردن از این لایه ی دنیویه، مثلا همینکه میگن دنیای بعدی تو همین مکانه ولی یه بعد دیگش...

    برای اون جنین شکم مادر دنیای بزرگیه که حتی نمیتونه دنیای بزرگتر رو تصور کنه، مثل ما..

    ما هم نمیتونیم دنیای بزرگتر رو تصور کنیم، دنیای بعدیه جنین دقیقا از نظر مکانی همون جای شکم هست ولی بزرگتر و تمام لایه های دنیاش براش باز میشه

    دقیقا مث ما...

    من اعتقاد دارم میریم یه دنیای بزرگتر با امکانات بهتر...

    اگه جنین بودم بهترین چیزا رو برای تغذیه انتخاب میکردم... ممکنه همه جور غذایی از بند ناف بیاد این ماییم که چی رو انتخاب کنیم... ممکنه تو این دنیا هم هزاران غذای روح وجود داشته باشه اما باید بهترینا رو انتخاب کنیم...

    اگه جنین غذای خوب بخوره قوی میشه برای این دنیا و دنیای خودش براش کوچیک میشه، اگه ما هم غذای روحیه خوبی داشته باشیم این دنیا برامون کوچیک میشه و اون دنیا قوی حاضر میشیم...

    پس شکیبایی فروتنی، درستکاری، صداقت که بهترین غذاها هستند ما رو قوی میکنند

    و دزدی دروغگویی و خیلی بدیا ما رو ضعیف میکنند...

    شاید با دزدی این دنیا برامون جا بازتر بشه اما اون دنیا ضعیف خواهیم بود..

    پس هر چه دنیای ما تنگ تر باشه یعنی بزرگتر و قوی تر شدیم...

    چقدر شباهت و چقدر بی نظیر...

    واقعا مگه میشه به وجود خدا ایمان نداشت...

    قربونت برم خدای بزرگ من....

     

    خدایا شکرت...

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۹۹
  • ۲۲
    آذر

    دنیا روز به روز عجیب و غریب تر میشه، آدما حریص تر میشن، صبح تا شب فکر و ذهن آدما رو پول گرفته و جاه و مقام

    شبا به این فکر میکنیم که چجوری پول دربیاریم و پولدار بشیم و چجوری تو چشم بقیه بمونیم و بهمون احترام بذارن.. آدما عجیب شدن

    آدمایی که تا چشم بر هم بزنی باید برن...

    آدمایی که جونشون دست خودشون نیست و نمیدونند تا کی وقت دارند، چطور میشه ندونی تا کی هستی و اینجوری کلاه سر کسی بزاری؟؟ چطور میتونیم این همه احمق باشیم؟؟

    امروز یا فردا نوبت من یا شماست که باید بریم، بریم جایی که دیگه دستمون از این دنیا کوتاهه، جایی که افسوس میخوریم که چرا اینجوری رفتار کردیم، جایی که روحمون اینقدر سیاه شده که از عذابش هزاران مرتبه بیشتر از سوختن و بریدن و هر چیز دیگه ایست...

    چرا باید به خاطر پول اینقدر حرص بخوریم که قلبمون درد بگیره، چرا نمیخوایم خدا رو باور کنیم؟؟ چرا نمیخوایم عاقل بشیم، گاهی وقتا کسایی که این همه حرص میخورند همین نزدیک ما هستند، کسایی که نمیخوایم خواری و تباهیشونو ببینیم...

    چرا خدا رو باور نمیکنیم؟؟ خدایی که هیچ کسو بی روزی نذاشته، خدایی که همیشه حواسش بهمون بوده و هست، خدا روزی رو قطع نمیکنه، مگه اینکه خودِ آدم با ناشکریاش روزیشو از بین ببره...

    خدایا من به تو و قدرت تو ایمان دارم، خدایا مرا به حال خودم وامگذار، خدایا روزیم را زیاد بفرما که روزی دهنده تویی، خدایا صلاح مرا به من بده که صلاح همه دست توست، خدایا دل آشوبم را برطرف کن که آرامش دهنده تویی، الا بذکرا... تطمئن القلوب (خدا کنه درست نوشته باشم)

    خدایا شکرت

    • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۱۵۶